استفاده از کابل علیرغم نکات مثبت فراوان، در چند مورد امکانپذیر نبوده و یا سخت است.
برای مثال ممکن است تمامی پورتهای کامپیوتر شما پر باشند و یا کابل سالمی در دسترس نباشد. همچنین ممکن است در حال استفاده از کابل جهت شارژ گوشی خود باشید. نهایتا ممکن است در محلی عمومی بوده و علاقهای به قرار دادن گوشی در دسترس دیگران نداشته باشید.
در این مواقع استفاده از بلوتوث روشی مفید است و میتواند به سرعت دو دستگاه را به هم وصل کند.
برای این کار پیش از هر چیزی، باید بلوتوث را بر روی هر دو دستگاه روشن کنید.
بر روی اکثر گوشیهای اندروید کافیست منوی دسترسی سریع را از بالای صفحه به پایین کشیده و گزینهی بلوتوث را انتخاب کنید. راه دیگر بر روی این گوشیها، رفتن به مسیر Settings>Connected devices و سپس انتخاب بلوتوث و روشن کردن آن است.
بر روی iOS و در گوشی آیفون ۸ و قدیمیتر میتوانید Control Center را از بالای صفحه به پایین کشیده و یا در آیفون ۱۰ و بالاتر آن را از بالا سمت راست صفحه انتخاب کنید و نهایتا آیکون بلوتوث را بزنید.
راه دیگر رفتن به Settings و سپس Bluetooth و روشن کردن آن است.
بیشتر لپتاپها برای بلوتوث بخش مخصوصی دارند. کامپیوترهای خانگی هم از طریق اتصال آداپتور بلوتوث مجهز به این قابلیت میشوند.
Start>Settings>Devices>Bluetooth & other devices
حال بعد از روشن کردن گزینه باید Add Bluetooth or other device را انتخاب کرده و مراحل گفته شده در صفحهی جدید را دنبال کنید تا دو دستگاه به اصطلاح Pair شوند.
در صورتی که در این مراحل از شما رمزی درخواست شد، ۰۰۰۰ یا ۱۲۳۴ را وارد کنید. همچنین اگر دستگاهی قابل شناسایی نبود، وارد تنظیمات شده و از قابل مشاهده بودن آن برای دیگر دستگاهها اطمینان حاصل کنید.
برای انتقال از موبایل به کامپیوتر، فایل مورد نظر را انتخاب کرده و Share را بزنید و سپس Bluetooth را انتخاب کنید. نهایتا کافیست کامپیوتر را به عنوان مقصد برگزینید تا فرایند انتقال شروع شود.
برخلاف تصور، ۸K کیفیتی دوبرابر ۴K ندارد و به رزولوشن افقی یا همان پیکسلهای قرار گرفته از چپ تا راست تلویزیون یا مانیتور اشاره دارد. تعداد این پیکسلها در محور افقی دو برابر ۴K و به صورت کلی چهار برابر آن است.
به صورت کلی میتوان کیفیتهای اصلی را به صورت زیر توصیف کرد:
همانطور که میبینید در این رزولوشنها، با افزایش کیفیت، تعداد پیکسلها در هر محور هم دوبرابر میشود.
اگر دنبال یک کلمه هستید، خیر! قیمت مانیتورهای ۴K به تدریج روندی مناسب گرفته است و به صورت کلی بهتر است یک تلویزیون یا مانیتور ۴K HDR تهیه کنید. حال در ادامه به دلایل عدم خرید ۸K میپردازیم:
این مانیتورها هنوز به خوبی کار خود را شروع نکردهاند و تقریبا هیچ سازندهای به دنبال ساخت محتوای متناسب با آنها نیست؛ در حال حاضر تنها یک شبکه در ژاپن چنین محتوایی دارد که آن هم علاوه بر مانیتور، نیازمند رسیور و دیگر اجزای مخصوص است. در حال حاضر ژاپن به دنبال عرضهی این کیفیت در المپیک ۲۰۲۰ است.
دقت داشته باشید که بهترین تلویزیونهای ۸K توانایی افزایش رزولوشن ویدیوهای کمکیفیتتر را دارند. این قابلیت در بسیاری از مانیتورهای ۴K هم وجود دارد و میتواند ویدئوهای ۱۰۸۰p را با کیفیت مناسبتری عرضه کند.
بهترین راه برای توصیف این مورد، درنظر گرفتن صفحهی گوشیهای همراه است. اولین باری که گوشیهای با صفحهی بزرگ به بازار آمدند، تمامای اپلیکیشنهای موجود زیبایی خاصی در این صفحات به خود گرفتند و حتی سایتها هم از این امر مستثنی نبودند.
بسیاری از شرکتها به خصوص سامسونگ درحال بهینهسازی این توانایی در ۸K هستند؛ اما از آنجایی که این ویژگی از پیش در سیستمهای ۴K موجود است، تهیهی مانیتور ۸K را توجیه نمیکند.
در حال حاضر استریم ویدیو با کیفیت ۴K کاری سخت است؛ چرا که این امر نیازمند اینترنتی بسیار قوی(۲۰ Mbps) است که در بسیاری از نقاط آمریکا هم یافت نمیشود و یا بسیار گران است. حال اگر کیفیت بالای ۸K را در نظر بگیریم سختی کار دوچندان میشود!
طبق بررسیهای صورت گرفته استریم بر روی ۸K حداقل ۵۰Mbps سرعت میخواهد که این مقدار ممکن است بالاتر هم برود. اکنون با درنظر گرفتن حجم مصرفی بیش از پیش دشواری استریم روی ۸K مشخص میشود.
و نهایتا بهتر است به قیمت بالای این مانیتورها هم اشاره کنیم. ۴K در ابتدا قیمتی در حدود ۲۰هزار دلار داشد و به تدریج پایینتر آمد. ۸K در این لحظه حدود ۱۵هزار دلار هزینه نیاز دارد که با این پول میتوان یک یا حتی دو تلویزیون ۴K تهیه کرد.
در نمایشگاه CES 2019، دستاندرکاران نرمافزار محبوب پخش فایلهای صوتی و تصویری، فرصت این را داشتند که جشن ۳ میلیارد دانلودی آن را جشن بگیرند و چند امکان جدید آن را معرفی کنند. برای مثال از این پس این نرمافزار از اپل ایرپلی پشتیبانی کرده و پخش ویدیوهای واقعیت مجازی نیز در آن پیشرفت قابل توجهی داشته است. اما بعد از نمایشگاه و به تازگی، Jean-Baptiste Kempf سرپرست توسعه دهندگان VLC نکات تازهای در مورد بهروزرسانی جدید این نرمافزار ارائه کرد که قرار است نسخه ۴٫۰ نام بگیرد.
در میان نکات ریز و درشت نسخه ۴، پیشرفت روشها و مدیریت اضافه کردن فایلها و همچنین امکان پلیبک بدون وقفه بسیاری از کاربران را خوشحال کرده است، مخصوصا آنهایی که با نرمافزار VLC به گوش دادن موسیی میپردازند. این موضوع در کنار ساده کردن لیست پخش، قدم بزرگی برای پخش صوتی VLC به حساب میآید.
در مورد پیشرفتهای فنی Kempf اعلام کرد که هنوز در حال انجام امور هستند، اما روی بهبود همگرایی تصویر و صوت کارهای بسیاری صورت گرفته تا میزان افت فریم تا حد قابل توجهی کاهش پیدا کند.
اما خود کاربران احتمالا بیشترین تغییری که حس کنند، ظاهر برنامه است که در بعضی پلتفرمها تفاوتهای بسیار زیادی نسبت به ظاهر همیشگی برنامه داشته که از دیرباز شاهد آن بودیم. پلتفرمهایی همچون ویندوز ۱۰، KDE Plasma 5و … که تنها به تم رنگی خاص آن برنگشته و کلیدها و چینش آنها کاملا از نو طراحی شدهاند تا با ظاهری بسیار مدرنتر از چیزی که قبل از آن مواجه بودیم، کار کنیم.
یکی از تغییرات منحصر به کاربران کامپیوتر، اضافه شدن کتابخانه فایلهای صوتی و تصویری است که قبلا در نسخه سیستم عامل اندروید وجود داشت و حالا برای PC عرضه میشود. با این قابلیت برنامه فایلهای شما را مرور کرده و شما به راحتی میتوانید در محیط برنامه به دنبال فایل مورد نظر خود بگردید. گفتنی است که این قابلیت برای سیستم عامل iOS نیز قرار است عرضه شود. البته هنوز هم برای کسانی که میخواهند فایلها را از روی دستگاه بخوانند و کلا از این کتابخانه استفاده نکنند، امکان خاموش کردن قابلیت یاد شده نیز وجود دارد.
اما یک نکتهی مهم در مورد نسخه جدید، پشتیبانی نکردن آن از پلتفرمهای قدیمی همچون ویندوز XP و ویستا است. کاربران سیستم عامل مک نیز از این پس برای استفاده از VLC باید به macOS 10.11 یا بالاتر بهروزرسانی کنند. کاربران لینوکسی هم باید از سیستم عاملی استفاده کنند که OpenGL را پشتیبانی کند. در بخش کاربران موبایلی نیز نسخه ۲٫۲ تا ۴٫۱ اندروید دیگر پشتیبانی نمیشود و کاربران iOS نیز باید به نسخه ۱۱ کوچ نمایند.
در ابتدا دقت کنید که ما در این مطلب به ابزار قلمهای نسل اول اپل پرداختهایم که با تمامی نسخههای iPad Pro به جز iPad Pro 2018 هماهنگی دارند؛ ضمنا لازم به ذکر است که iPad 2018 هم از این قلمها پشتیبانی میکند. قلمهای نسل دوم اپل تنها با iPad Pro 2018 همخوانی دارند و برای شارژ هم به بخشی آهنربایی و مخصوص در کنار دستگاه وصل میشوند.
یکی از مشکلات اصلی قلمهای نسل اول را میتوان روش شارژ آنها دانست که نیازمند درآوردن سر قلم است و میتواند منجر به گم کردن این بخش ضروری شود.
خوشبختانه شرکتهای زیادی برای حل این معضل پا به عرصه گذاشتهاند و شارژرهای متنوعی را معرفی کردهاند. TechMatte Apple Pencil Charger/Stand را میتوان یکی از بهترین شارژرهای قلم اپل دانست که ظاهری زیبا داشته و کاملا با قلم هماهنگ است. برای شارژ کافیست سر قلم را درآورده و قلم را درون شارژر فرو کنید؛ لازم به ذکر است که این شارژر یک جای مخصوص برای سر قلم دارد و بنابراین دیگر نیازی به نگرانی گم کردن آن نیست.
همچنین در صورت شارژ داشتن قلم، میتوانید از شارژر به عنوان یک مدل جامدادی استفاده کنید و قلم خود را در آن نگهداری کنید.
از دیگر مشکلات قلم اپل میتوان به جنس لغزندهی آن اشاره کرد که علاوه بر سختی کار، قرار دادن آن بر روی سطوح متفاوت را هم دشوار میکند.
Catalyst Grip Apple Pencil Case این مشکل را به صورت کامل حل میکند و پس قرار دادن قلم در آن، میتوانید بدون اذیت شدن در طولانی مدت از قلم استفاده کرده و آن را در هرجایی که علاقه داشتید بگذارید.
این قاب را میتوان یک ابزار جانبی خیلی خوب برای قابهایی مثل Apple Smart Keyboard، Apple Smart Cover، Apple Smart Folio و دیگر قابهای این چنین دانست. PencilSnap به وسیلهی آهنربای خود به قاب وصل شده و قلم اپل را هم در خود جای میدهد. همچنین از PencilSnap میتوان به صورت جداگانه برای نگهداری قلم هم استفاده کرد.
این ابزار کاربردی دوگانه دارد و علاوهبر نقش جامدادی برای قلم شما، یک محل بسیار زیبا را برای حمل و نقل آن فراهم میکند؛ کاربران میتوانند قلم، سر آن، آداپتور Lightning و یک سر اضافی را در Belkin Apple Pencil Stand قرار دهند و به راحتی با خود حمل کنند.
این ابزار جالب، از جنس چوب بوده و قلم شما را به یک مداد تبدیل میکند! این کاور به جنس و رنگهای متفاوت وجود دارد و داشتن آن علاوه بر راحتی، زیبایی خاصی را هم به قلم شما اضافه میکند.
شاید ساده به نظر برسد، اما هر کس که با این قلم کار کرده باشد میداند که این وسیله چقدر میتواند در گم نشدن سری شارژر قلم به شما کمک کند. وقتی از این وسیله استفاده میکنید، مطمئن هستید که هنگام شارژ سری قلم تنها یک سانت از قلم دور است و گم نخواهد شد.
وایفای به دو دستهی مذکور تقسیم میشود که دستهی ۵ گیگاهرتزی نخستین بار در سال ۲۰۰۹ عرضه شد.
این نسخه، طول موج کوتاهتر و سرعت بیشتری دارد و اتصال آن دقیقتر است. تلفنها و بسیاری از دیگر ابزارها از ۲٫۴ گیگاهرتز استفاده میکنند و به همین دلیل میتوانستند در عملکرد وایفایهای قدیمی هم اخلال ایجاد کنند؛ اما عرضهی دستهی جدید این مشکل را نیز برطرف کرد.
به طور خلاصه ۵گیگاهرتز از خیلی نظرها بسیار قویتر از نسخهی قدیمی است؛ اما علیرغم مطالب ذکر شده، این دسته هم میتواند مشکلات مخصوص به خود را داشتهباشد که اصلیترین مشکل، پشتیبانی از فاصلهی کمتر و عدم عبور از موانع سخت است.
اکثر مودمهای امروزی از هر دو دسته پشتیبانی کرده و قابلیت اتصال همزمان هر دو طول موج را دارند؛ همچنین برخی مودمها میتوانند سه فرکانس مختلف(یک ۲٫۴ و دو ۵ گیگاهرتزی) را پخش کرده و به طور همزمان از هر سه استفاده کنند.
همچنین در تنظیمات مودم میتوان نشان دادن یا ندادن نوع فرکانس را تنظیم کرد تا کاربران بسته به موقعیت به آنها وصل شوند. دستگاههای متفاوت در حالت عادی به طور خودکار به بهترین فرکانس وصل میشوند اما در صورت نیاز میتوانید در تنظیمات مودم نام آنها را عوض کنید تا به انتخاب خود به فرکانس مطلوب وصل شوید.
همانطور که گفتیم به طور کلی ۵ گیگاهرتز گزینهی بهتری است اما در صورت برخورد با مشکل، میتوانید اتصال به ۲٫۴ را هم امتحان کنید.
پیشتر اشاره کردیم که در محلهای شلوغ یا دارای دیوارهای فراوان ۲٫۴ انتخاب بدی نیست؛ اکنون بد نیست بگوییم که با توجه به رواج اتصالهای ۵گیگاهرتزی، تراکم امواج ۲٫۴ کمتر شدهاست و بنابراین میتوان گفت که کیفیت اتصال به آنها هم رو به بهبود است.
البته ابزارهای گوناگونی برای افزایش فاصلهی تحت پشتیبانی اتصال ۵گیگاهرتزی ارائه شدهاست؛ اما به هرحال بد نیست قبل از خرج اضافی، دستهی قدیمیتر را هم امتحان کنید تا بلکه مشکلتان بدون نیاز به تهیهی قطعات جدید حل شود.
ابتدا وارد تنظیمات مودم شوید و پس از انتخاب فرکانس، نامی مخصوص به وایفای خود بدهید تا بعدا حین انتخاب، گیج نشوید.
در صورت تداوم مشکل، بهتر است به فکر خرید سیستم وایفای Mesh باشید تا نقاط اتصال وایفای و درنتیجه کیفیت آن را به شکل بسیار موثری افزایش دهید.